به خود می‌آیم کلی کار‌نکرده و گزارش و مصاحبه دارم که باید انجام دهم سر ظهر است و ساعت اداری روبه‌ اتمام، به اتاق رئیس دعوت می‌شوم گویا مأموریتی برایمان در نظر گرفته شده است .

این بار راوی فعالیت موکب‌های برپا شده در ارومیه در مسیر منتهی به مرز تمرچین خواهم بود. ساعت چهار بعدازظهر به همراه گروه فیلم‌برداری عازم محل مأموریت می‌شویم اولین موکب در قوشچی و روستای انزل مستقر شده و پذیرای میهمانان و زائرانی هستند که از شمال استان راهی مرز تمرچین شده‌اند تا به دیدار یار بشتابند.

موکب شهدای حرم بخش انزل

از دور پرچم‌های برافراشته« یا حسین» چشم‌نوازی می‌کند نسیمی که می‌وزد پرچم‌های اباعبدالله الحسین را در آسمان آبی به رقص در می‌آورد و بعد از چندین هزار سال این اقتدار اربابمان حسین است که رخ‌نمایی می‌کند.

نزدیک موکب می‌شویم از هر سن‌وسال در این موکب خود را آماده پذیرای از زائران امام حسین (ع) کرده‌اند. خادم موکب با سینی پر از شربت به استقبالمان می‌آید این عشق است پذیرای مهمانان سالار شهیدان است .

اینجا کسی معنی عشق را می‌فهمد که عاشق باشد، این جا همه پای کاری آماده‌اند تا «وصف عشق» کنند این عشق پیر و جوان و کودک نمی‌شناسد همه آماده‌اند برای عاشقی، برای نجوای «یا حسین» برای دلربایی..

مگر می‌شود عاشق باشی و برای مجنون تا پای جان دل فشانی نکنی اینجا جاماندگان اربعین حسینی به عشق وصال یار جان‌فشانی می‌کنند اینان جوانان غیور این مرزوبوم هستند، اینان عاشقان سالار شهیدان هستند که به عشق علم‌دار کربلا علم‌داری می‌کنند، به عشق ارباب خود دل در گرو یار سپرده و خالصانه در خدمت زائران کربلا هستند.

اینان خاک‌پای زائران را سرمه چشمان خود کرده‌اند پیر و جوان در مسلک عشق خدمت می‌کنند. اینجا کربلای دیگر است اینجا عشق موج می‌زد و برای عرض ارادت همه از هم پیشه می‌گیرند.

برپایی موکب شهدای حرم بخش انزل به همت مردم منطقه

زائرانی در این موکب توقف می‌کنند به سمت موکب می‌آیند تا دمی در جوار خادمان موکب به استراحت بنشینند خادم موکب با سینی پر از شربت آبلیمو به استقبال زائران دیار یار می‌رود. تا با خنکای این شربت نفسی تازه در دل و جانشان دمیده شود .
به سمت زائر می‌روم از حال و هوایش می‌پرسم نام کربلا را که به زبان می‌آورم اشک در چشمانش حلقه می‌زند گویا به همراه همکارانش از شهرستان خوی راهی مرز تمرچین شده است. با دیدن پرچم‌های برافراشته در مسیر متوجه موکب شده  و توقف کردند تا کمی استراحت کنند.

به گفته وی اولین موکب در مسیر خوی به سمت ارومیه راه‌اندازی شده است همین موکب بوده و تصمیم به توقف و کمی استراحت گرفته‌اند.

به گفته رضا صفدری خادم موکب برپایی موکب شهدای حرم به همت مردم خیر منطقه بوده است تا پذیرایی زائران و عاشقان اباعبدالله الحسین در مسیر منتهی به مرز تمرچین باشند.

او می‌گوید: موکب شهدای حرم بخش انزل در ۴۵ کیلومتری مسیر ارومیه به سلماس روبروی دهیاری روستای قولنجی مستقر شده و در این موکب پذیرایی به‌صورت میان‌وعده بوده و استراحتگاه موقتی برای زائران سیدالشهدا در نظر گرفته شده و با آب و چای و شربت از مسافران پذیرایی می‌شود.

موکب شهدای گمنام در نوشین شهر

از سمت قوشچی به سمت نوشین شهر ادامه مسیر دادیم موکب دوم استقراریافته موکب شهدای گمنام در نوشین شهر بود که این موکب نیز به‌صورت خودجوش و مردمی برپا و محلی برای استقرار و اسکان موقت زائران اربعینی در نظر گرفته شده است .

پیر و جوان از هر سنی در این موکب به ارائه خدمات می‌پرداختند و با توقف هر خودروی با سینی پر از چای و شربت خنک آبلیمو به سمت خودرو رفته و با روی گشاده از زائران و مردم استقبال می‌کردند.

به گفته خادم موکب، موکب شهدای گمنام به همت مردم نوشین شهر برپا شده و توسط نذورات مردمی از زائران پذیرایی می‌شود. بعد از کمی استراحت و پذیرایی به مسیر خود ادامه می‌دهیم .

موکب عاشقان حضرت العباس در مسیر پلیس راه ارومیه_سلماس

از دور شاهد ترافیکی بودیم و علم‌های برافراشته که کلمه یا ابوالفضل بر پرچم‌ها نقش بسته بود چشم نوازی می‌کرد . موکب عاشقان حضرت العباس در حال پذیرایی از زائران و مردم بودند.

این عشق و این همبستگی بین جوانان غیرقابل‌وصف است یک طرف هندوانه‌های قاچ شده سمت دیگر میوه‌های تابستانی شامل انگور، سیب و آلو و سمت دیگر بوی بلال کباب شده که دل هر رهگذری را آب می‌کرد.

به سمت بلال پز می‌روم که در این گرمای هوا کنار آتش‌داغ ایستاده و بادبزن به دست به چه عشقی بلال‌ها را کباب می‌کرد راستش را بخواهید اولین باری بود که می‌دیدم کسی نذر بلال کرده باشد و این موضوع مرا کنجکاو کرده که سراغش بروم .

از او می‌پرسم نذر بلال کرده‌اید؟ با طمأنینه و آرامش خاصی پاسخ می‌دهد که این بلال‌ها نذر یک کشاورز است که تنها دارایی‌اش همین بلال بوده و از محصولات باغ خود نذر امام حسین کرده است .

به گفته خادم موکب عاشقان حضرت عباس از زمان برپایی موکب تا زمانی این موکب‌ها برقرار باشد برای ارائه خدمات به زائران طبق تقسیم‌بندی انجام شده و روزانه اهالی هر روستا اداره موکب را عهده‌دار خواهند بود .

 نذر خدمت برای هر روستا

اقدام جالب و قابل‌تقدیر این موکب این بود که هرکسی بنا به دارایی خود از محصولات باغ خود برای پذیرایی از زائران استفاده می‌کردند شور حال عجیبی بین جوانان حاکم بود یکی علم عباس در دست داشت دیگری با لباس بسیجی سینی به دست به سراغ خودروهای در حال تردد می‌رفت .
و اما اتفاق جالب‌توجه که شور و حال جوانان را دوچندان کرده بود تماشای بازی والیبال ایران و ژاپن بود که محلی برای پخش این مسابقه در نظر گرفته بودند .

عشق به حسین تمامی ندارد همه پای‌کار آماده‌اند که در این عرصه عرض ارادت کنند خادم موکب کار در موکب را افتخاری برای خود می‌دانست و با حلقه اشکی که به چشمانش نقش بسته بود و باحالت بغض با حسرت خاصی می‌گوید آرزوی سفر به کربلا را داشتم؛ اما قسمت نشد خواستم با خادمی در این موکب کمی دلم تسلا یابد و زائران امام حسین نایب‌الزیاره ما در حرم حضرت عباس باشد و سلام و ارادت ما را به اربابمان حسین برسانند.

هوا رو به تاریکی می‌رفت؛ اما اینجا دل‌های روشن بود و این روشنایی و این ارادت و این همه عاشقی تمام‌شدنی خاموش‌شدنی نخواهد بود. سوار خودرو می‌شویم و به مسیر ادامه می‌دهیم .

به فکر فرو می‌روم این همه انرژی از کجا می‌آید اینان به کدامین منبع وصل هستند اینجا همه در کنار هم بودند از پیرمرد ۷۰ساله‌ای که سینی چای را به دست گرفته و با تمام و شور و هیجان حال خوش دارد خدمت می‌کند از کودی هفت، هشت‌ساله‌ای که پرچم عباس را به دست گرفته در آسمان آبی به رقص در می‌آورد اینجا کرد و ترک معنی ندارد همگی در کنار هم هستند به عشق حسین لبیک یا حسین سر می‌دهند چه لذتی دارد در کنار اینان باشی و بمانی در کنار آنان احساس سبکی تمام وجود را در بر می‌گیرد .

به سمت رشکان آخرین موکب که در ارومیه برپاشده است رهسپار می‌شویم. ساعت از هشت گذشته است و هیئتی در موکب رشکان اسکان‌یافته گویا نماز جماعتی برپا شده است از دور نظاره‌گر این همه زیبایی هستم کودکی ۱۲ساله ای چراغی بر دست داشته و مردم را به سمت موکب راهنمایی می‌کند در نزدیکی موکب نیروهای هلال‌احمر مستقر شده‌اند انگار همگی به‌سان دانه‌های تسبیحی هستند که متصل شده‌اند و این همه زیبایی را به تصویر می‌کشند .

نماز عشق

خادم موکب مرا به سمت استراحتگاه بانوان راهنمایی می‌کند نیاز داشتم دمی استراحت کنم به محل استراحتگاه می‌روم وقت نماز است چه فرقی می‌کند در حرم سید و سالار شهیدان سجده شکر بگذاری یا در مسیر رسیدن به یار، وضو عشق می‌گیرم سجده شکری به‌جای می‌آورم مگر این‌همه زیبایی شکر ندارد چرا که سجده شکر واجب است برای بودن در این همه زیبایی و خدمت خالصانه همه در حرم یار هستند چه آنچه بروی و حرم ۶گوشه را لمس کنی و زیر گنبدش طلب حاجت کنی چه آنچه در مسیر رسیدن به حرم در خدمت زائرانش باشی که کعبه و بت خانه بهانه است که مقصود تویی .

بعد از اتمام نماز کنار زائرانش می‌نشینیم التماس دعای می‌کنم چه شور حالی دارند این زائران، دست‌به‌سینه می‌شوند و اشک شوق از چشمانش سرازیر می‌شود.

فاطمه می‌گوید هنوز هم باور ندارم که رهسپار کربلا شده‌ام خدا را هزاران بار شکر می‌کنم که قسمت شد تا به آرزویم برسم فاطمه اهل ماکو بود مسیر تمرچین را برای سفر خود انتخاب کرده است.

فاطمه از برخورد مناسب و پذیرایی و محیط تمیز موکب شهدای بخش مرکزی می‌گوید و از خدماتی که طی مسیر توسط موکب داران ارائه شده است بسیار خرسند بود.

سفره اکرام موکب پهن می‌شود همه کنار هم بر خان نعمت این سفره می‌نشینند همیشه غذای نذری حسین برایم مزه دیگری داشت کنار سفر می‌نشینم حسرت زیارت دوباره کربلا بر دلم سنگینی می‌کند.

موکب شهدای بخش مرکزی در مسیر جاده ارومیه به مهاباد در مسیر حرکت زائرین به مرز تمرچین در روستای رشکان واقع شده و به گفته خادم موکب پذیرای به‌صورت میان‌‌وعده، ناهار، شام و محل اسکان در این موکب در نظر گرفته شده است.

گزارش از رقیه وکیلی

انتهای پیام/