شما اینجا هستید

    اجتماعی » تمرچین جایی که عشق و خدمت یکی شدند

موکب‌ها نه تنها مکان‌هایی برای پذیرایی و استراحت زائران هستند، بلکه تجلی‌گاه عشق، ایثار و همدلی مردم ایران و مسلمانان جهان است. هر خادم، هر زائر و هر قدم در این مسیر، روایت‌گر داستانی است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «درناسسی» صبح روز چهارشنبه وقتی از خواب بیدار شدم، شور و حال عجیبی در من پدیدار بود. حسی خاص، گویی قرار است روزی متفاوت را تجربه کنم. قرار بود همراه با چند تن از همکارانم به مرز تمرچین سفر کنیم تا از موکب اوقاف که در این منطقه برپا شده بود، گزارش تهیه کنیم.

صبح ساعت ۱۰:۳۰، از ارومیه به سمت مرز تمرچین حرکت کردم تا گزارش ویژه‌ای از موکب‌های مستقر در این مسیر تهیه کنم. این سفر در دل ایام اربعین انجام شد؛ زمانی که زائران با عشق و شور خاصی به سمت کربلای معلی روانه می‌شوند.

همان‌طور که از خانه بیرون آمدم و به سمت محل قرار حرکت کردم، هوای تازه صبحگاهی انرژی مضاعفی به من بخشید. رسیدن به محل قرار و دیدن همکاران، شور و هیجانم را بیشتر کرد. همه ما آماده بودیم تا یک روز پرماجرا را آغاز کنیم.

پس از سه ساعت سفر، بالاخره به تمرچین رسیدیم. موکب اوقاف در میان دشت‌ها و کوه‌های بلند این منطقه به شکلی زیبا و ساده برپا شده بود. صدای تلاوت قرآن و نوای دلنشین مداحی‌ها در فضای موکب پیچیده بود. زائرانی که از راه‌های دور و نزدیک به اینجا آمده بودند، با آرامش و شور وصف‌ناپذیری در حال زیارت و خدمت‌رسانی بودند.

همکارانم به سرعت شروع به کار کردند. یکی با دوربین مشغول ثبت لحظات بود و دیگری مشغول مصاحبه با زائران و خادمان. من نیز قلم و دفترم را آماده کرده بودم تا تمام این لحظات را به رشته تحریر درآورم.

با یکی از خادمان موکب که به نظر سال‌ها در این راه تجربه داشت، گفتگویی صمیمانه داشتم. او با چهره‌ای نورانی و لبخندی که همیشه بر لب داشت، از سختی‌ها و زیبایی‌های خدمت در این موکب می‌گفت. از اینکه چگونه با عشق و ارادت به اهل بیت(ع) تمام تلاش خود را می‌کنند تا زائران در این مسیر سخت و طولانی احساس راحتی کنند.

یکی از لحظات به یادماندنی، حضور زائری بود که با اشک و عشق در حال دعا و مناجات بود. دیدن این صحنه برایم بسیار تأثیرگذار بود و حس کردم تمام خستگی‌های راه و سختی‌های سفر با دیدن این عشق و ارادت از بین رفته است.

 

با رسیدن به اولین موکب در مسیر، حال و هوای خاصی را تجربه کردم. اینجا، مردم با شور و اشتیاق فراوان مشغول خدمت‌رسانی به زائران بودند. صدای نوای زیارت عاشورا و نوحه‌های حسینی در فضا طنین‌انداز بود و همه در تلاش بودند تا بهترین پذیرایی را از زائران امام حسین (ع) داشته باشند.

خادمان موکب‌ها با چهره‌هایی خندان و پر از امید، از صبح زود تا پاسی از شب، بدون خستگی به خدمت مشغول بودند. آنها نه تنها از زائران با غذا و نوشیدنی پذیرایی می‌کردند، بلکه در برخی از موکب‌ها، خادمان به ارائه خدمات پزشکی و مشاوره‌ای نیز مشغول بودند. این اقدامات، نشان از عشق و ارادت عمیق آنها به امام حسین (ع) داشت.

در یکی از موکب‌ها، با پیرمردی روبرو شدم که از سال‌ها پیش به صورت داوطلبانه در ایام اربعین در این مکان خدمت می‌کرد. او با صدایی آرام و پر از حسرت از گذشته‌های دور گفت: هر سال که به اینجا می‌آیم، احساس می‌کنم به کربلا نزدیک‌تر شده‌ام. این خدمت، زندگی من را معنای دیگری بخشیده است.

شور و حال زائران نیز وصف‌ناپذیر بود. آنها با گام‌هایی استوار و قلب‌هایی مملو از عشق به سوی مقصد نهایی خود، کربلا، حرکت می‌کردند. هر ایستگاه و هر موکب برای زائران، فرصتی برای استراحت و تجدید قوا بود تا مسیر پرشور خود را با قدرت بیشتری ادامه دهند.

 

همدلی و همکاری خادمان حسینی

در طول مسیر، آنچه که بیش از همه جلب توجه می‌کرد، همدلی و همکاری خادمان و زائران بود. موکب‌ها به مثابه پناهگاهی برای زائران بودند، جایی که در آن با گرمی و محبت پذیرایی می‌شدند و این امر، شور و شوق زائران را برای ادامه سفر چندین برابر می‌کرد.

به مسیر ادامه دادم و به موکب‌های دیگری در طول راه رسیدم. هر کدام از این موکب‌ها حال و هوای خاص خود را داشت. در یکی از این موکب‌ها، گروهی از جوانان مشغول تدارک غذا برای زائران بودند. آنها با اشتیاقی بی‌نظیر، دیگ‌های بزرگ غذا را آماده می‌کردند و صدای قل‌قل جوشیدن خورش و آبگوشت در فضا پیچیده بود. یکی از جوانان با لبخند گفت: “هر ساله منتظر این روزها هستیم تا بتوانیم در این مسیر خدمت کنیم. اینجا، همه چیز بوی عشق می‌دهد.”

در میانه راه به موکبی رسیدم که به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی اختصاص داشت. گروهی از پزشکان و پرستاران داوطلب در این موکب مشغول بودند. آنها با دقت به زخم‌ها و تاول‌های پای زائران رسیدگی می‌کردند و داروهای لازم را در اختیارشان می‌گذاشتند. یکی از پزشکان گفت: اینجا، نه تنها جسم زائران، بلکه روح و دلشان نیز نیاز به توجه دارد. ما تلاش می‌کنیم تا با محبت و احترام، این مسیر را برایشان آسان‌تر کنیم.

در طول این مسیر، موکب‌هایی هم به برپایی مراسم‌های معنوی و فرهنگی اختصاص داشتند. در یکی از این موکب‌ها، گروهی از کودکان با لباس‌های سفید و سبز، به مداحی و نوحه‌خوانی پرداخته بودند. صدای معصومانه آنها دل هر شنونده‌ای را به لرزه درمی‌آورد و اشک در چشمان زائران حلقه می‌زد.

همچنین، برخی موکب‌ها به توزیع کتاب‌های مذهبی و فرهنگی می‌پرداختند. این کتاب‌ها به زائران کمک می‌کرد تا در طول مسیر با معارف اسلامی و تاریخ اهل بیت (ع) بیشتر آشنا شوند. خادمان این موکب‌ها با حوصله و صبر، به سوالات زائران پاسخ می‌دادند و در ترویج فرهنگ عاشورا سهم بسزایی داشتند.

یکی از زائران که از خستگی و سختی راه بر روی زمین نشسته بود، با چشمانی پر از اشک به من گفت: این سفر، سفر دل است. هر قدمی که برمی‌دارم، احساس می‌کنم به حسین (ع) نزدیک‌تر می‌شوم. این موکب‌ها، این خدمت‌ها، همه و همه بخشی از این مسیر مقدس است.”گ

در پایان این گزارش، می‌توان گفت که موکب‌ها نه تنها مکان‌هایی برای پذیرایی و استراحت زائران هستند، بلکه تجلی‌گاه عشق، ایثار و همدلی مردم ایران و مسلمانان جهان است. هر خادم، هر زائر و هر قدم در این مسیر، روایت‌گر داستانی است از عشق به امام حسین (ع) و ارزش‌های والای انسانی. اینجا، در مسیر اربعین، همه یک دل و یک صدا هستند: “لبیک یا حسین”. و این صدا تا کربلا، تا بین‌الحرمین، تا ابد طنین‌انداز خواهد بود.

در سفر به مرز تمرچین و بازدید از موکب‌های مختلف، به موکب ویژه‌ای برخورد کردم که توسط سازمان اوقاف و امور خیریه راه‌اندازی شده بود. این موکب، یکی از بزرگ‌ترین و منظم‌ترین موکب‌های مستقر در این منطقه است که با هدف ارائه خدمات به زائران اربعین حسینی، فعالیت می‌کند.

موکب اوقاف در تمرچین به گونه‌ای طراحی شده که بتواند به حجم بالای زائران که از این مرز عبور می‌کنند، خدمات‌رسانی کند. با ورود به این موکب، اولین چیزی که توجه من را جلب کرد، نظم و سازماندهی دقیق آن بود. خادمان با لباس‌های متحدالشکل و لبخندی گرم، زائران را به سمت بخش‌های مختلف راهنمایی می‌کردند.

یکی از مسئولان موکب در گفتگویی کوتاه با من بیان کرد: هدف اصلی ما این است که زائران عزیز بتوانند در کمال آرامش و راحتی از خدمات ما استفاده کنند. ما در اینجا تمام تلاش خود را می‌کنیم تا زائران بتوانند با آرامش خاطر سفر خود را ادامه دهند.

این موکب شامل بخش‌های متنوعی بود: از بخش‌های پذیرایی و تغذیه گرفته تا مکان‌هایی برای استراحت و اقامه نماز. در بخش تغذیه، خادمان با دقت و مهارت ویژه‌ای، انواع غذاها و نوشیدنی‌های گرم و سرد را آماده کرده و با احترام کامل به زائران تقدیم می‌کردند. بوی خوش غذا در فضا پیچیده بود و زائرانی که پس از ساعت‌ها پیاده‌روی به اینجا رسیده بودند، با شوق و رغبت به پذیرایی دعوت می‌شدند.

یکی از ویژگی‌های برجسته موکب اوقاف، توجه ویژه به مسائل بهداشتی و نظافت بود. مسئول بهداشت موکب توضیح داد: ما تمام مراحل تهیه و توزیع غذا را تحت نظارت داریم و از استانداردهای بهداشتی کاملاً پیروی می‌کنیم تا سلامت زائران به هیچ وجه به خطر نیفتد.

در پایان بازدیدم از این موکب، یکی از زائران که به تازگی از عراق بازگشته بود و در حال استراحت در این موکب بود، با اشتیاق گفت: این موکب اوقاف، یکی از بهترین موکب‌هایی بود که در طول مسیر دیدم. اینجا همه چیز فراهم است، از غذا و استراحت گرفته تا فضای معنوی واقعاً از مسئولان و خادمان این موکب تشکر می‌کنم.

موکب اوقاف در تمرچین با ارائه خدمات گسترده و متنوع، نه تنها محلی برای استراحت و تغذیه زائران است، بلکه بستری مناسب برای ترویج فرهنگ عاشورایی و انتقال معارف اسلامی به شمار می‌آید. این موکب با تلاش شبانه‌روزی خادمان خود، نقش بسزایی در تسهیل سفر زائران اربعین ایفا می‌کند و به یکی از نقاط کلیدی در مسیر زائران تبدیل شده است.

پس از پایان بازدید و جمع‌بندی گزارش‌ها، به سمت اتوبوس برگشتیم. هنوز صدای زمزمه‌های دعا و نواهای مداحی در گوشم می‌پیچید. گرچه جسممان از موکب دور می‌شد، اما دل‌هایمان همچنان در آنجا بود. در طول مسیر بازگشت، هر یک از همکاران در افکار خود غرق شده بودند. سکوتی پرمعنا بر فضای اتوبوس حاکم بود؛ سکوتی که شاید در نگاه اول، آرامش‌بخش به نظر می‌رسید، اما در عمق خود، حامل هزاران خاطره و احساسات بود.

چند دقیقه‌ای که گذشت، همکاران شروع به گفتگو کردند و هر یک از آنها از تجربه‌ای که در این بازدید به دست آورده بودند، می‌گفتند. یکی از همکاران با اشاره به زائران و خادمانی که دیده بودیم، از شگفتی و قدرت ارادت مردم به اهل بیت(ع) صحبت کرد. دیگری از لحظاتی که با خادمان مهربان و باصفا گذرانده بودیم، تعریف کرد و اینکه چگونه این افراد با تمام وجود در حال خدمت‌رسانی بودند.

خودم نیز در این میان به عمق معنای این سفر فکر می‌کردم. شاید در نگاه اول، ما فقط برای تهیه گزارش و مستندسازی به تمرچین رفته بودیم، اما در واقع چیزی فراتر از یک گزارش به دست آوردیم؛ تجربه‌ای که هر کدام از ما را از درون دگرگون کرد. این سفر برایم یادآوری کرد که عشق به اهل بیت(ع) تنها به کلمات و شعارها محدود نمی‌شود، بلکه در عمل و خدمت به دیگران نیز باید جلوه‌گر شود.

شامگاه همان روز، وقتی پشت میز کارم نشستم تا گزارش نهایی را بنویسم، متوجه شدم که نوشتن این گزارش تنها یک وظیفه شغلی نیست. بلکه فرصتی است تا احساسی که در این سفر تجربه کردم، با دیگران به اشتراک بگذارم. با این نیت شروع به نوشتن کردم و سعی داشتم تمام جزئیات و احساسات را به گونه‌ای منتقل کنم که خواننده نیز آنچه را که ما دیده و حس کرده بودیم، تجربه کند.

انتهای خبر/

لینک کوتاه مطلب : https://dornasasi.ir/?p=16396

برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

مطلب قبل و بعد
مطالب مشابه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد